Title
|
بررسی وضعیت شناختی، عاطفی و مهارتی برنامه ی درسی دوره ی متوسطه به لحاظ توجه به عنصر شادی از دیدگاه معلمان دوره ی متوسطه ی شهرستان هریس در سال تحصیلی 97-96
|
Type of Research
|
Thesis
|
Keywords
|
شادی، وضعیت شناختی، وضعیت عاطفی، وضعیت مهارتی
|
Abstract
|
ملتی می تواند در برابر تهاجمات سوداگرانه فیزیکی و فرهنگی بیگانگان، صف ایستادگی بیاراید که از رشد فکری و تعادل روحی والایی برخوردار باشد؛ لیکن غنای فرهنگی پدید نمی آید مگر با تضارب و تعامل آراء و اعتدال روحی برقرار نمی گردد، مگر با ارضای متوازن نیازها و شکوفایی عواطف مثبت انسان ها. از این رو، در دنیای معاصر، سیاستگذاران عرصه های مختلف فعالیت های انسانی، از مراکز علمی و دانش پژوهی تا مؤسسات خدماتی و کارگری، با شیوه های متفاوت، می کوشند تا شادی و قرار را در نهاد آدمیان ایجاد نمایند و بدین طریق، هم بر تولیدات علمی خود بیفزایند و هم بر فراورده های صنعتی و خدماتی و مهم تر از همه، زندگی امن و آرام و به دور از عصبیت و پرخاش، با مردمی شاد و امیدوار را مهیا نمایند. بنابراین، آرام و شاد زیستن، علاوه بر اینکه یکی از نیازهای اساسی روانی فردی می یاشد، ضرورت اجتماعی نیز هست (باقری خلیلی، 1386).
از این رو، تفکر چگونه شاد زیستن ایده ای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته، به گونه ای که وی همواره به دنبال یافتن راهکارهایی برای بهتر زیستن و کسب لذت و بهره ی بیشتر از زندگی بوده است. دالایلاما (1382) عنوان کرده است که خواه فردی معتقد به دین باشد یا نه، همه ی انسان ها خواهان جایگاه بهتری در زندگی هستند و حرکت زندگی انسان ها به سمت شادی است.
در همین راستا، در سال های اخیر، حوزه ی روانشناسی شاهد ظهور رویکردی جدید، هرچند با سابقه ای کهن، با نام روانشناسی مثبت گرا بوده است که به جای پرداختن به آسیب ها یا اختلالات روانی، به استعدادها، توانایی ها، مهارت ها و به طور کلی، ابعاد مثبت وجود آدمی نظر دارد. در این میان، شادی و چگونه شاد زیستن، مفهوم بنیادی این رویکرد محسوب می شود (سلیگمان ، 2004 به نقل از جوکار، 1386). به همین لحاظ، حجم وسیعی از پژوهش های نظری و تجربی در سال های معاصر، به تبیین این سازه و همچنین علل و پیامدهای آن پرداخته اند (میرز و دایز ، 1995؛ چنگ و فرنهام ، 2003). در این راستا، تأثیر عواملی همچون تیپ های شخصیتی (مثلا چنگ و فرنهام 2003؛ استوارت، ابمیر و دیری ، 2005)، عوامل فرهنگی (ترایاندیس، 2000 به نقل از کارر ، 2004)، ویژگی های جمعیت شناختی (چنگ و فرنهام، 2003) جهت گیری مذهبی (لویس، مالتبی و ری ، 2005) و برجسته تر از همه، نقش اهداف (شلدون و لیمبومیرسکی ، 2004) بر احساس
|
Researchers
|
(Student)، isa barghi (Primary Advisor)، Sirous Asadian (Primary Advisor)
|