Abstract
|
یکی از مهم ترین مسائل وپیچیدگی های معرفتی در حوزه ی منطق وتفکر معضل پارادوکس ها می باشد.اگر بخواهیم تعریفی ساده از پارادوکس ارائه کنیم،باید بگوئیم که هر پارادوکسی عبارت است ازمنتج شدن نتیجه ای غیرقابل پذیرش از مقدمات پذیرفتنی وبا استفاده از استدلال پذیرفتنی ومعتبرSainsbury,1988,p1)).
پارادوکس ها انواع واقسام بسیار زیادی را شامل می شوندکه شاید بتوان آنها را در چند مقوله ی منطقی تقسیم کرد.البته در اینکه این تقسیم بندی ها باید از چه ویژگی ها ومختصاتی برخوردار باشند، بین منطق دانان وفلاسفه مختلف اختلاف نظر وجود دارد.برای نمونه برتراندراسل.(1970-1872)پارادوکس های نظریه ی مجموعه ها، پارادوکس های دروغگو را مشمول یک دسته وطبقه می دانست ،در حالی که فرانک رمزی (1903-1930)در دهه ی 1920مخالف این نظربوده واعتقاد داشت که این گونه طبقه بندی باعث پنهان ماندن تفاوت مهمی در بین این دو دسته از پارادوکس ها می شود.(Haack , 1978, pp.137-8 )
امروزه با پیشرفتهای اخیر ادعا می شود،که راسل بیش ازرمزی به حقیقت نزدیک بوده است.می توان طبقه بندی ها وتقسیم بندی های گوناگونی را از پارادوکس های مختلف،طراحی کرد.لکن نکته ای که می توان در تقسیم بندی های گوناگون پارادوکس ها مطمح نظر قرار داد به دو عامل اساسی بستگی دارد:
1-میزان سودمندی این گونه طبقه بندی هاو2-کشف مشترکات اساسی بین پارادوکس ها در حین طبقه بندی ها.
درمورد عامل دوم که با رویکرد معرفت شناختی به موضوع نگریسته می شود،مساله ی اصلی واساسی تعیین وتشخیص چگونگی سرشت الگوهای معرفت شناسانه ای است که این تقسیم بندی ها رامقدور می سازد.حتی می توان ادعا کرد که بیشتر پارادوکس ها اشاره ای ،نقص شناختی بزرگتری دارند؛وبنابراین با الگویی بسیار بزرگ می توان تمام پارادوکس ها را در یک طبقه گنجاند.نمونه ای از این پژوهش ها در کار روی سورنسون قابل مشاهده است.(Sorenson,1988)
نمونه ای دیگر که پارادوکس ها را به انواع بیشتری تقسیم می کند، کار نیل تننت در فصل بیست وهشت درآمدی بر فلسفه است.او پارادوکس هارا باتوجه به روش وانواع استدلال به کار گرفته شده اند در علوم مختلف تقسیم بندی می کند.معیار اساسی برای تننت مساله ی اختلال در روش هایی است که به مطالعات علمی متعلق است.از این رو پارادوکس های اساسی که به طور خلاصه مورد بررسی قرار داده است به چهار دسته : 1- پارادوکس های استق
|