Title
|
معماری سازه های زبانی در نثر دیباچةکهن(نگاه زبانشناختی به دیباچة چند متن کهن فارسی)
|
Type of Research
|
Article
|
Keywords
|
سازه های زبانی،دیباچه،قابوس نامه،کلیله و دمنه،مرزبان نامه،تاریخ جهانگشای جوینی
|
Abstract
|
چکیده
در قرن بیستم، مکاتب و نحله های ادبی و زبانی نوینی ظهور کرد و از شراره های مهم آن می توان به نظریه های ادبی فرمالیسم و ساختگرایی اشاره کرد که نظرگاه خود را بر جنبه های صوری متن، عناصر زبانی و سازه های شناور در آن متمرکز کردند و بر ادبیّت متن ادبی در گرو تقابل و هم نشینی آن در جریان خیزش عناصر متنی تأکید نمودند. با آنکه نظریة فرمالیسم از مطالعات ادبی قرن بیستم بود و قابلیت خود را بیشتر در توصیف ارزش کاری سازه های زبانی و معماری عناصر فرمالیستی در متون منظوم نشان داده، ولی می توان آن را در تحلیل متون نثر نیز اعمال کرد و ادبیت و جایگاه سازه های زبانی در متن های منثور، به ویژه نثرهای کهن ادبی نیز دیده می شود. هنر دیباچه پردازی، سنتی دیرینه در متون نظم و نثر است که از قرن پنجم با سازوکارهای خاص خود برای جلب توجه مخاطب، با نثری متمایز از نثر متن اصلی کتاب وارد میدان شد. مؤلفان نثرهای فنی با استفاده از هنرسازه ها و عناصر برجستۀ زبانی و بلاغی، همچون ساخت ترکیبات تازه، سجع پردازی، جناس، تقابل ها، تضاد، تکرار و تتابع در سطح آوایی، واژگانی و نحوی، سازه ها و ساختارهای چالش انگیز و زیبایی از قدرت نویسندگی خود بر جای گذاشته اند. این مقاله به بررسی مقایسه ای دیباچۀ چهار متن کهن فارسی (قابوس نامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه و تاریخ جهانگشای جوینی) می پردازد. منظور از مقایسه در اینجا، فرض و در نظر گرفتن امری به نام هنجار یا نُرم است که از طریق آن می توان به مصادیق خروج از هنجار در سطح زبانی و سطوح مختلف آوایی، واژگانی، نحوی و کل پیکرۀ متنی رسید و آن ها را بررسی کرد. به اجمال می توان گفت که در بررسی سطح آوایی، جنبه های موسیقایی عموماً در متون نثر فنی بیشتر و پررنگ تر از قابوس نامه دیده می شود و در سطح واژگان، کلمات عربی و مترادفات با بسامد فراوان در نثر فنی زیادتر از قابوس نامه به کار رفته اند و از حیث بلاغی نیز تصویرآفرینی ها و تمرکز بیشتر بر تخییل سخن و نوشته در متون نثر متکلف، بیش از قابوس نامه یافت می شود.
|
Researchers
|
Yadollah Nasrollahi (First Researcher)، (Second Researcher)
|