Title
|
تحلیل مفهوم خطای حسی نزد ارسطو و فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر و تأثیر آن بر نظریه های ادراک حسی آنها
|
Type of Research
|
Thesis
|
Keywords
|
ارسطو، فیلسوفان اسلامی، خطای حسی، توهم، علم حضوری، وجود ذهنی، نظریه اضافه
|
Abstract
|
ادراک حسی عبارت است از به کارگیری حواس برای دستیابی به اطلاعات درباره جهان اطرافمان و شناخت اشیاء، حوادث و ویژگی های آنها. به طور سنتی، مراد از حواس، پنج حس بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه بوده است. بحث فلسفی درباب ادراک حسی قدمت درازی دارد و اغلب این مباحث بر تضاد نمود و واقعیت متمرکز بوده است. ممکن است ما اشیاء را به نحو نادرستی ادراک کنیم و لذا درباره ماهیت آنها دچار خطا شویم، همچنانکه می توانیم آنها را همانطوری که هستند ادراک کنیم. از باب مثال، ممکن است برگه کاغذ مقابلمان را به نحو نادرستی ادراک کنیم. گاهی نیز به نظرمان می-رسد که چیزی را ادراک می کنیم درحالی که مطلقا چیزی را با حواسمان ادراک نمی کنیم بلکه صرفا دچار توهم هستیم. در فلسفه اسلامی بعد از تقسیم علم به حضوری و حصولی، علم حصولی را به علمی می گویند که از طریق بدیهیات، از جمله حواس پنج گانه یا مشاهدات، اولیات، وجدانیات، فطریات، تجربیات و متواترات حاصل می شود. اگر مشاهدات بدیهی باشند، در این صورت خطای حسی و توهم چگونه می تواند با بدیهی بودن قابل جمع باشد. در تحقیق حاضر می خواهیم به پرسشی بپردازیم که چندان مورد توجه مشائیان نبوده است: اینکه خطای حسی و توهم چیست و چه تأثیری در ماهیت ادراک حسی دارد. بدین منظور می کوشیم مبانی مورد استفاده فیلسوفان معاصر درخصوص مسأله ادراک حسی (Problem of Perception) را در ارسطو و سپس آثار مهم ترین فیلسوفان اسلامی در مکتب مشاء را شناسایی کنیم تا بتوانیم تصور روشنی از خطای حسی و توهم و به تبع آن ماهیت ادراک حسی بر محور خطای حسی و توهم بدست دهیم.
|
Researchers
|
marzieh pourfallah (Student)، Hamid Hassani (Primary Advisor)، Kamran Ghayoomzadeh Jovainani (Advisor)
|