Abstract
|
عصری که ما در آن زندگی می کنیم، عصر اضطراب نامیده می شود. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی (WHO)، 400 میلیون نفر در جهان به اضطراب مبتلا هستند؛ این پدیده علت اولیه 6 تا 25 درصد از تمام مشکلات روانی محسوب می شود. اضطراب، حالت خلقی منفی با علایم جسمی و تفکر نسبت به آینده است. مطالعه اضطراب مشکل است؛ زیرا با علائم پیچیده ای همچون حس ذهنی نگرانی، مجموعه ای از رفتارها و بیقراری، پریشانی و یا پاسخ های فیزیولوژیکی که در مغز آغاز می شود و بازتاب و انعکاس آن، افزایش ضربان قلب و تنش ماهیچه ای است، همراه است (Barlow 2002).
ترس شدید، نسبت پایدار و نامعقول از آن دسته موقعیت های اجتماعی است که شخص در آن ممکن است در معرض نگاه موشکافانه اشخاص ناآشنا قرار بگیرد یا فقط با آن ها روبه رو شود. اصطلاح اختلال اضطراب اجتماعی به عنوان نامی مناسب تر از هراس اجتماعی به عنوان یکی از مشکلات هیجانی برای این اختلال پیشنهاد شده است؛ زیرا مشکلاتی که ایجاد می کند که در مقایسه با مشکلاتی که هراس های دیگر به وجود می آورند، بسیار فراگیرتر است و اختلال بسیار بیشتری در فعالیت های عادی ایجاد می کند.
اگر چه چندین نوع درمان موثر برای اختلال هراس اجتماعی وجود دارد؛ از قبیل: رفتار درمانی، شناخت درمانی، درمان شناختی-رفتاری (CBT)، گروه درمانی شناختی-رفتاری (CBGT)، دارو درمانی و آموزش مهارت های اجتماعی (Heimberg et al., 1993., Hofman & Sceppkowski., 2006) ولی همچنان چالش هایی در زمینه ی انتخاب نوع رویکرد مناسب وجود دارد.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی عناصری از شناخت درمانی را به درمان می افزاید که در آن دیدگاه تمرکززدایی، افکار فرد را تسهیل می کند. این نوع رویکرد تمرکززدا در مورد هیجانات و حس های بدنی هم به کار می رود؛ در این روش به افراد افسرده آموزش داده می شود که افکار و احساسات خود را بدون قضاوت مشاهده کنند و آن ها را وقایع ساده ای ببینند که می آیند و می روند به جای آن که آن ها را به عنوان قسمتی از خودشان یا انعکاسی از واقعیت در نظر بگیرند. این نوع نگرش در شناخت های مرتبط با افسردگی، مانع تشدید افکار منفی در الگوی نشخوار فکری می شود (Teasdale., 2002).
مراقبه ی ذهن آگاهی، تکنیکی که شامل آگاهی غیرقضاوتی لحظه به لحظه ی تجربه ی درونی و بیرونی مانند انکار افکار و هیجانات و احساسات بدنی است، به طور فزاینده ای به ابز
|