Title
|
مقایسه ی دیدگاه جان هیک وعلامه طباطبائی درباره ی معاد
|
Type of Research
|
Thesis
|
Keywords
|
معاد، جان هیک، علامه طباطبائی
|
Abstract
|
مسئله ی معاد و حقیقت آن ازپیچیده ترین مسائل به شمارمی آید و دارای زوایای گوناگونی است و آرای فراوانی در باب اصل و کیفیت و جزئیات آن در تاریخ فلسفه و کلام مطرح شده است. پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ی دیدگاه دو متفکر غرب و شرق یعنی جان هیک وعلامه طباطبایی درباره ی معاد می پردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هیک اعتقاد به وجود روح را رد می کند؛ اواصالت انسان را به بدن داده و مرگ را نابودی کامل انسان می داند. از نظر او پس ازمرگ کامل انسان، خداوند با قدرت لایتناهی خود دردنیای دیگرمجدداً انسان را خلق می کند. (قاسم پور ،1398،ص21)«از طریق عشق مطلق و آفریننده خدا وجود جدیدی پس از گور میتواند تحقق یابد"» (قاسم پور،1398،ص22).
جان هیک با بررسی نظریه های مطرح شده در باب ملاک این همانی فردی ، خود بر این باور است که انسان همان حقیقت جسمی – روانی است و دارای حالات ذهنی و روانی برخاسته از فرایندهای مغزی است(پترسون و دیگران، 1389, 336). جان هیک با تاثیر پذیری از سنت یهودی- مسیحی و رد نظریه جوهر مجرد روح در انسان بر این باور است که این انسان جسمی- روانی در هنگام مرگ بکلی نابود می شود؛ ولی در عالم دیگر توسط خداوند بازآفرینی می گردد و همین هویت و خلق جدید، از جهات مختلف، شبیه همان شخص دنیوی است.(جان هیک، 1372، 254-257).
علامه طباطبایی برای نفس یا روح جایگاهی مهم و بنیادین قائل است؛ بدین صورت که این حقیقت مجرد، فانی نمی شود وبراثرحرکت جوهری، کمال و فعلیتی خاص پیدا می کند. و با مرگ و زوال بدن به حیات اخروی خود در سطح بالاتری ادامه می دهد. طباطبائی در باب معاد جسمانی و بدنی براین باور است که نزول نفس و اتحاد آن با بدن خاکی در آخرت محال است و با دلایلی عقلی اثبات می نماید که موجودی که کمال یافته محال است مجدداً به مرتبه ی پایین تر نزول یابد. او معتقداست که بدن انسان در عالم آخرت به اذن خدا دوباره زنده شده وبه سوی روح حرکت می کند وبدان ملحق می شود؛ (طباطبائی، 1372، 16/ 169، 213، 265). علامه طباطبائی با اعتقاد دینی و فلسفی به حقیقت روح مجرد و ارتباط خاص آن با بدن بازآفرینی شده از اجزای مدفون، به زندگی اخروی روحی- جسمی باور دارد؛ لکن جان هیک معتقداست بحث اعتقاد به روح اززمان افلاطون به یکی از مباحث فلسفی بدل شده است و به الهیات مسیحی راه یافته است. جان هیک دلایل و اصول خاصی برای اثبات ز
|
Researchers
|
(Student)، mansour Imanpour (Primary Advisor)، Marouf Ali Ahmadvnd (Advisor)
|