عنوان
|
نفس شناسی در کلام فلسفی سده های ششم و هفتم سنت اسلامی
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
نفس، تجرد، فساد ناپذیری، خواجه نصیر، فخر رازی.
|
چکیده
|
نفس شناسی متفکران مسلمان در سده های ششم و هفتم، متأثر از مباحث نفس ابن سینا است؛ با این تفاوت که ابن سینا در پی اثبات تجرد قوه عاقله نفس بود؛ اما پس از وی، تفسیر تجرد همه مراتب ادراکی نفس وجهه همت برخی از متفکران قرار گرفت. خواجه نصیر به پیروی از ابن سینا، نفس ناطقه را جوهری مجرّد از ماده و امری بسیط و روحانیه الحدوث می داند که در راستای تکامل خود، تعلق تدبیری به بدن دارد. او بر اساس اعتقاد به تلازم میان تجرد و جاودانگی، با براهین عقلی محکم، تجرد همه مراتب ادراکی و بقای نفوس ناطقه را اثبات کرده و باور دارد که نفس و بدن از یکدیگر اثر می پذیرند و نه تنها فساد بدن، بلکه هیچ عامل دیگری نمی تواند سبب زوال نفس ناطقه بسیط و مجرد گردد. اما فخر رازی در مورد ماهیت نفس و رابطه آن با بدن، نظری دوگانه دارد، او گاهی همانند فلاسفه اسلامی، نفس را جوهری مجرد می داند و برای اثبات تجرد آن به براهین ابن سینا تکیه می کند، و گاهی همانند اکثر متکلمان اسلامی نفس را جسمی لطیف می داند که به قدرت خداوند متعال در بدن تصرف می کند.
|
پژوهشگران
|
اکبر فایدئی (نفر اول)، سهراب حقیقت (نفر دوم)
|