چکیده
|
ابن سینا که تحت تأثیر اخلاق فلسفی سرزمین ایونیا بوده و در مکتب اسلام پرورش یافته است، در آثار متعدد خود بخش های سه گانه حکمت عملی را مورد بحث قرار داده و شریعت الهی را مبدأ هر سه قسم حکمت عملی و نیز مبدأ حدود و کمالات آن دانسته است. وی به پیروی از افلاطون، در تقسیم قوای نفسانی به ناطقه، غضبیه و شهویه و فضایل چهارگانه او، فضایل و رذایل اخلاقی و غایت آن را بر اساس مبانی فلسفی خود تبیین می نماید. از دیدگاه شیخ الرئیس، سعادت انسان مرهون استکمال عقل نظرى از طریق شناخت حقایق اشیاء و اتحاد با عقل فعال و نیز استکمال عقل عملى با اتصاف به فضایل و دوری از رذایل اخلاقی است؛ بدین معنی که انسان، قواى شهویه و غضبیه را تحت کنترل قوه عاقله درآورده و به ملکه عدالت برسد و نفس خود را به فضایل حکمت، شجاعت، عفت و عدالت بیاراید. اما سعادت نهایی انسان در حیات ابدی و بقای سرمدی است که موجب تقرب به حق تعالی و رسیدن به نعمت های ابدی اخروی می شود.
|