|
چکیده
|
اما مابعد الطبیعه علم به وجوداست از حیث آن که وجود است، علم به مبادی اولی و علل اولی است، کوششی است برای حل مسائلی که در ورای حیطه حس و تجربه مطرح می گردد. افزون بر این مقصود از متافیزیک، کشف واقعیّت هایی است که ماوراء عوارض و نمودها قرار دارد. می توان گفت در واقع متافیزیک به دنبال آن است که تصویری کلی از واقعیت به دست دهد. بحث درباره علیّت، تهیت، خدا، جهان، رابطه نفس و بدن و حدود و ارزش معرفت از دیگر ویژگی های دستگاه متافیزیکی است که پیوستگی و انسجام خاصی دارد. به نظر می رسد با توجه به این تلقی از متافیزیک می توان گفت که عمده متافیزیک بودا بر مبنای نظریه علیّت، دهرمه و نیروانا استوار است که در ادامه به بحث و بررسی آن می پردازیم.
در پژوهش پیش رو مقصود آن است نشان دهیم که سکوت بودا در پاسخ به پاره ایی از پرسش های متافیزیکی منجر به تکوین متافیزیک تازه ایی در تفکر بودایی شد.
|