عنوان
|
نظریه تلبیس(التباس) در منظومه فکری شنکره چاریه و روزبهان بقلی شیرازی
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
جهان، تلبیس، التباس، برهمن، حق تعالی
|
چکیده
|
چکیده نظریه تلبیس(التباس) یکی از مهم ترین نظریه هایی است که تحلیل و بررسی تطبیقی آن میزان همانندی اندیشه های خداشناسی و جهانشناسی این دو حکیم را در دو سنت فکری متفاوت نشان می دهد. در منظومه فکری شنکره چاریه تلبیس(التباس) همان مایا است که عبارت است از قدرت خلاقه برهمن که نسبت میان عالم شهود و وجود مطلق را تصویر می کند. در منظومه فکری شنکره چاریه، برهمن از طریق قدرت تلبیس(التباس) است که به آفرینش جهان و کثرات موجود در آن می پردازد. در منظومه فکری روزبهان بقلی نظریه تلبیس(التباس)یکی از بنیادی ترین اجزای فهم طریقت صوفیانه و سنت فکری او است که برای تبیین رابطه میان عالم شهود و علت غایی جهان کاربرد دارد. در اندیشه روزبهان خداوند در مقام تلبیس(التباس) از طریق صفاتش در قالب آیات در عالم تجلی می کند. در منظومه فکری روزبهان عالم محسوس محل تجلی حضرت حق تعالی است. هر دو حکیم برای تبیین نسبت میان عالم شهود و وجود مطلق از نظریه تلبیس(التباس) سود جسته اند و بر این باورند که ویژگی متمایز تلبیس(التباس) مستوری و پوشانندگی و فریب کیهانی است. براین اساس خداوند از طریق تلبیس(التباس) است که خود را در جهان پدیدار ظاهر می سازد. از جمله اختلاف های این دو حکیم این است که انگیزه خداوند در هنگام تجلی و ظهور متفاوت است. برهمن از سر بازی و تفریح دست به آفرینش عالم می زند اما خدای روزبهان از سر عشق به آفرینش عالم می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در منظومه فکری هر دو حکیم نظریه تلبیس(التباس) نقش بنیادین در تبیین امر آفرینش و فهم حقائق جهانشناسی دارد.
|
پژوهشگران
|
سعید گراوند (نفر اول)، سلوی رخساری دولت ابادی (نفر دوم)
|