عنوان
|
نقش اجتماع در رسیدن انسان به سعادت در فلسفه اسلامی
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
اجتماع، سعادت، سیاست، حکمت نظری، حکمت عملی
|
چکیده
|
سعادت از دغدغه های اصلی هر انسانی محسوب می شود و همۀ افراد بشر به دنبال رسیدن به آن هستند. هر مکتب فلسفی بر اساس مبانی خود به تبیین سعادت و رابطۀ آن با اجتماع می پردازد. برخی از فیلسوفان اسلامی حضور در اجتماع و سیاست ورزی را برای سعادت ضروری دانسته و برای سیاست جمعی در پرتو سعادت اعتبار قائل شده اند. این روند در سیر تفکر اسلامی از فارابی به بعد ادامه پیدا نکرده است. با ابن سینا، استقلال و امکان بحث فلسفی از سیاست و جامعه به گونه ایی که با فارابی آغاز شده بود از بین رفت و اندیشۀ سیاسی در تمدن اسلامی در اختیار فقیهان دین و عالمان شریعت قرار گرفت. سهروردی برخلاف فارابی بحث مستقلی از مدینه ها ندارد و با نگاهی کلی به دنبال رهبری فرزانه برای مدینه بوده و آن را به عالم فوق القمر اتصال می دهد. ملاصدرا هم با تکیه بر مبانی صدرایی به تدوین و توضیح پاره ایی از مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت؛ اما این مسائل از دغدغه های اصلی ایشان نبوده و به طور تفصیلی در آثار وی مورد بحث قرار نگرفته است. بنابراین با آنکه همۀ فیلسوفان مسلمان در خصوص چیستی سعادت اتفاق نظر دارند و سعادت قصوی را کمال عقل نظری می دانند؛ اما اختلاف آنها در نقش اجتماع برای نیل به این سعادت است. پس اختلاف نگاه فیلسوفان مسلمان به حکمت عملی و سیاست را باید در نظریه آنها در چگونگی نیل به سعادت و طرق وصول به آن جستجو کرد.
کلمات کلیدی: اجتماع،سعادت، سیاست، حکمت نظری، حکمت عملی
|
پژوهشگران
|
موسی عبداللهی نسب (دانشجو)، سید احمد حسینی (استاد راهنما)، کامران قیوم زاده جوینانی (استاد مشاور)
|