عنوان
|
تحلیل گفتمان انتقادی زندان در دو زیستجهان کالسیک و مدرن؛ با تکیه برحبسیّههای مسعود سعد، فرّخی یزدی و محمّدتقی بهار
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
حبسیّه، گفتمان، زندان، مسعود سعد، فرخی یزدی، محمد تقی بهار
|
چکیده
|
حبسیّه، شعری است که شاعر در زندان، واکنشهای حسّی، روحی و معرفتشناختی خود را با تخیّلی که درگیر مفهوم تهدید آمیز حبس است در زبانی ویژه بازنمایی میکند. مکانمندی زندان هم شاعر را به بدن و ذهن تهدید شده معطوف میکند و هم معرفتی را میسازد که «زندان» در آن یک «ابر نشانه» است. گفتمان زندان با نسبتی که شاعر با جامعه و «امر اجتماع» دارد، ساخته میشود. از این رو، در تبیین شعر حبسیّۀ جهان پیشامدرن که تأییدگر قدرتهای اجتماعی و سیاسی حاکم است و حبسیّههای معاصر که علیه قدرت و در بافتی از ادبیات مقاومت بازنمایی شده است، دو گفتمان زندان را پدید میآورد. این مقاله میکوشد با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و با توجّه به آرای لاکلا و موقه دو گفتمان «سنّتی» و «مدرن» زندان را با تکیه بر شعر مسعود سعد و حبسیّه های دو شاعر معاصر فرخی یزدی و بهار بررسی کند تا چرخشهای گفتمانی آن آشکار گردد. در گفتمان حبسیّهسرایی سنّتی، تقدیر گرایی «گرهگاه» این گفتمان است. عناصری که در این گفتمان مفصل بندی شدهاند، جدا از اینکه زیستجهان شاعر را بازنمایی میکنند، به مثابۀ ساختاری نمادین، پیوند ارزشها و کنشهای اجتماعی را با قدرت منتشر در جامعه نشان میدهند. اما در حبسیّههای مدرن، گفتمان زندان به مثابۀ «اعتراض سیاسی» است؛ بنا بر این، «گرهگاه» اعتراض سیاسی، عناصری چون قانون، آزادی، مبارزه و مشروطه را تقسیمبندی میکند؛ در این وضعیّت گفتمان زندان علیه نظم سیاسی موجود قرار میگیرد تا بتواند در مقابل ساختارهای متصلّب قدرت، مقاومت و نظم سیاسی آزادتری را پیشنهاد کند.
|
پژوهشگران
|
هما رفیعی مقدم کاسانی (نفر اول)، رحمان مشتاق مهر (نفر دوم)
|