عنوان
|
کاربست نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر در تحلیل قصیده «خُذ وردةَ الثَّلج خُذ القیروانیة» سعدی یوسف
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
رهیافت نشانهشناسی مایکل ریفاتر یکی از رویکردهای نقد ادبی دوران معاصر است که بر ساختارگرایی و واکنش خواننده متکی است و در پیِ بررسی ارجاع نشانهها به یکدیگر در درونِ متن برای ایجاد شبکهای بههم پیوسته از نشانههاست و چهارچوب منسجمی را برای نقد و تحلیل شعر ارائه میکند. اساس این نظریه کشف شبکه معنایی شعر بر پایه تفسیر بر اساس توانش ادبی خواننده است و میکوشد خاستگاه متن را از طریق زیرانگاشتهایی که در متن گستردهاند، شناسایی کرده و بر انسجام درونی متن علیرغم وجود دگرسانیهای زبانی که از طریق عبور از خوانش اکتشافی به خوانش پسکنشانه نمودار میشوند دست یابد. پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد نشانهشناختی در صدد است فرآیندهای نشانهپردازی قصیده «خُذ وردةَ الثَّلج خُذ القیروانیة» سعدی یوسف، شاعر معاصر عراقی را بر اساس نظریه ریفاتر تحلیل و بررسی نماید تا به لایههای پنهان متن، ایدۀ محوری و رابطۀ بینامتنی آن با دیگر متون دست یابد. خوانش اکتشافی این قصیده بیانگر روایتی دراماتیک از روح رنجیدة شاعر و سفر با قطار به دور دستها و سرزمین هایی است که مقصدی نهایی ندارند و او را از وطنش دورتر میکن
|
چکیده
|
رهیافت نشانهشناسی مایکل ریفاتر یکی از رویکردهای نقد ادبی دوران معاصر است که بر ساختارگرایی و واکنش خواننده متکی است و در پیِ بررسی ارجاع نشانهها به یکدیگر در درونِ متن برای ایجاد شبکهای بههم پیوسته از نشانههاست و چهارچوب منسجمی را برای نقد و تحلیل شعر ارائه میکند. اساس این نظریه کشف شبکه معنایی شعر بر پایه تفسیر بر اساس توانش ادبی خواننده است و میکوشد خاستگاه متن را از طریق زیرانگاشتهایی که در متن گستردهاند، شناسایی کرده و بر انسجام درونی متن علیرغم وجود دگرسانیهای زبانی که از طریق عبور از خوانش اکتشافی به خوانش پسکنشانه نمودار میشوند دست یابد. پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد نشانهشناختی در صدد است فرآیندهای نشانهپردازی قصیده «خُذ وردةَ الثَّلج خُذ القیروانیة» سعدی یوسف، شاعر معاصر عراقی را بر اساس نظریه ریفاتر تحلیل و بررسی نماید تا به لایههای پنهان متن، ایدۀ محوری و رابطۀ بینامتنی آن با دیگر متون دست یابد. خوانش اکتشافی این قصیده بیانگر روایتی دراماتیک از روح رنجیدة شاعر و سفر با قطار به دور دستها و سرزمین هایی است که مقصدی نهایی ندارند و او را از وطنش دورتر میکند. اما خوانش پسکنشانه نشان میدهد شعر دارای پنج انباشت و منظومهی توصیفی است که بیانگر فضای فکری مسلط و حاکم بر قصیده است. نگارندگان با گذر از سطح محاکاتی به سطحی بالاتر، با یافتن رمزگانهای موجود در آن و نیز عناصر غیردستوری و نشانهپردازیِ هر یک از آن ها، به تبیین موضوع اصلی (هیپوگرام) و اثر ساختار معنایی متن (ماتریس) دست یافتهاند. تحلیل این قصیده نشان میدهد که محصول بسط ماتریسهای متعددی چون یأس و اندوه، تبعید و غربت، عشق به وطن، اختناق و خفقان، سلطه یافتن بیگانگان بر وطن شاعر، دعوت به مبارزه و رستاخیزی، ترسیم چهرة به غارت رفتة عراق و مأیوس شدن از اوضاع حاکم است
|
پژوهشگران
|
فاطمه تنها (نفر اول)، مهین حاجی زاده چقوشی (نفر دوم)، ابوالحسن امین مقدسی (نفر سوم)، عبدالاحد غیبی (نفر چهارم)
|