چکیده
|
نماتدهای بیمارگر حشرات از خانواده های Heterorhabditidae(Poinar, 1976) و Steinernematidae (Travassos,1972)، انگل های اجباری و کشنده حشرات هستند که می توانند طیف وسیعی از حشرات را آلوده کنند. این عوامل کنترل زیستی در حال حاضر به صورت انبوه تولید و بر علیه آفات خاکزی و اندام های هوایی گیاهان در برنامه های مدیریت آفات به کار برده می شوند (Ehlers 2005) . مطالعات صورت گرفته در دو دهه اخیر نشان داده که این نماتد ها در ایران از پراکنش و تنوع قابل توجهی برخوردار می باشند (Eivazian Kary et al. 2009, Nikdel et al. 2010). بررسی صورت یافته در خصوص ویژگی های نماتدهای بیمارگر حشرات نشان داده که گونه ها و جدایه های مختلف دارای ویژگی های متفاوت زیستی از جمله دامنه میزبانی، کارایی میزبان یابی، تحمل به شرایط زیست محیط از جمله حدوث دماهای بالا و پایین هستند. این تفاوت ها به صورت معنی داری بر موفقیت برنامه های کنترل زیستی با استفاده از این عوامل اثر گذار می باشد.در برنامه های کنترل زیستی آفات با توجه به اینکه استفاده از گونه ها و جدایه های بومی در مقایسه با غیر بومی از اولویت برخوردار بوده و از شانس بیشتری در موفقیت برخوردار میباشد (Stock et al. 1999). لذا جداسازی نماتدهای بیمارگر حشرات بومی جهت مطالعه کارایی آن ها در کنترل آفات و انتخاب جدایه مناسب جهت تولید انبوه و بهره برداری، اولین و اساسی ترین گام جهت نیل به یک برنامه مدیریت پایا و موثر آفات می باشد.
استفاده از کشت های متوالی جهت تکثیر و حفظ جمعیت این عوامل بیوکنترل نه تنها هزینه بر، زمان بر و نیازمند فضای مناسب میباشد بلکه جدایه ها به دلیل نگهداری در شرایط آزمایشگاهی مستعد آلودگی، از دست رفتن تصادفی برخی از ژن های مهم و از همه مهمتر به دلیلی عدم وجود فشار انتخابی، سازگاری به شرایط نگهداری آزمایشگاه هستند(Nugent et al. 1996). لذا استفاده از روش هایی با قابلیت حفظ طولانی مدت جدایه وحشی اجتناب ناپذیر و بسیار ضروری میباشد. بررسیها نشان داده که از یک روش مشخص نمیتوان برای حفاظت انجمادی تمامی جدایه های نماتدهای بیمارگر حشرات استفاده نمود (Nugent et al. 1996). متاسفانه در طول سالهای گذشته تمامی جدایه های جغرافیایی بومی نماتدهای بیمارگر حشرات جمع آوری شده به دلیل نبود دستورالعمل مناسب برای نگهداری طولانی مدت از طریق حفاظت انجمادی از بین ر
|