چکیده
|
هیجانات نقش مهمی در زندگی روزمره انسان ها دارد.علیرغم اینکه هیجانات سابقه طولانی در زندگی انسان ها و در مکاتب داشته،به دلیل پیچیدگی زیادشان تا به امروز تعریف درست و همه جانبه ای از آن ها وجود ندارد(Power and Dalgleish, 2015). رویکرد های جدیدی همچون رویکرد یکارچه نگر،اختلالاتی را به گونه ای ناشی از بدکارکردی و بدتنظیمی هیجانات هستند را تحت عنوان اختلالات هیجانی معرفی میکنند،که از وجوه مشترکشان میتوان عوامل سبب ساز فراتشخیصی و مولفه های مشترک در همبودی این اختلالات و تاثیر آنها بر بدکارکردی های اجتماعی،شغلی،تحصیلی اشاره نمود(Harvey et al., 2004)). از طرفی همزمان با ارائه ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی(DSM5 )در سال 2013،کارگروه شخصیت اقدام به ارئه یک مدل جایگزین برای اختلالات شخصیت نمود.هدف از ارائه این مدل ارائه روشی مدرن برای ارزیابی اختلالات شخصیت بدون مشکلات رویکرد قبلی بود.این مدل میتواند علاوه بر بیان ابعاد و صفات شخصیتی مرتبط با اختلالات شخصیت،رگه های پاتولوژیک را نیز شناسایی میکند و مدل پنج عاملی آسیب شناسی شخصیت را مطرح کردند(Roskam et al., 2015)).بر این اساس پنج بعد شخصیتی ناسازگار از جمله عاطفه منفی ،گسلش (بریدگی)،مخالفت ورزی ،مهارگسیختگی و روانپریش خویی معرفی شد(Krueger et al., 2012)). عوامل فراتشخیصی،عوامل روان شناختی و یا رفتاری هستند که در اختلالات روانی مختلف مشترک هستند،که بیشتر تاکید آنها بر مکانیسم های اساسی و مشترک است نه دسته بندی های تشخیصی خاص (Barlow et al., 2017)یکی از این عوامل فراتشخیصی تجزیه است که با اختلال در یکپارچگی آگاهی،حافظه،هویت،احساسات،ادراکات،بازنمایی بدن،کنترل حرکتی و رفتار مشخص میشود.نشانه های تجزیه ای میتواند در هر حوزه ای،عملکرد روانی شخص را مختل کند(راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM5).
|