چکیده
|
عرفان در لغت به معنای شناختن است ودر اصطلاح مکتب فکری,فلسفی,متعالی ژرف برای شناختن حق وحقایق و رموز و مشکلات است که از راه کشف وشهود و اشراق حاصل میشود(همایونی,1390: 17). عرفان در واقع ابراز احساس عمیق به الله است.عرفان حس تسلیم وعشق ورزیدن را در دل عارف زنده می کندودل عارف را پذیرای معارف الهی میکند.با اینکه همه عارفان یک هدف مشخصی را دنبال می کنند؛ولی تعریف آنها از رسیدن به این سر منزل مقصود با یکدیگر تفاوت دارد.عرفابرای بیان حس وحال عارفانه خود ازاصطلاحاتی استفاده می کنند که فهم این اصطلاحات برای همگان میسر نیست وآنچه قابل تامل است این است که تعاریف آنها از اصطلاحاتی که ارایه می دهند با یکدیگر متفاوت است.تفاوت این نگرش ها وتعاریف درمتون عرفانی بازتاب داشته است.بنابراین پژوهشگر قصد دارد با مطالعه این متون وبا بررسی عوامل تاثیر گذار بر تفاوت هاعلل تفاوت نگرش ها را آشکار کندتا کسانی که قصد مطالعه در این زمینه دارندبه منبعی جامع و کامل دسترسی داشته باشند.
|