عنوان
|
تکنیک های ادبی اقناع مخاطب در تفسیر مواهب الرحمن(مطالعه موردی: اسلوب «فنقلة» در سوره بقره)
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
علم تفسیر، اقناع مخاطب، اسلوب فنقلة، عبدالکریم مدرس، مواهب الرحمن
|
چکیده
|
اقناع مخاطب یکی از موضوعات کلیدی ادبیات و علم تفسیر است که از فنون کلاسیک ادبی نشأت گرفته و در دورة جدید تکامل یافته است. مفسران برای این مهم از تکنیک های ادبی مختلفی استفاده می کنند. جستار حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، در صدد بررسی یکی از تکنیک های متمایز و کم تر شناخته شده اقناع مخاطب یعنی اسلوب «فنقلة» در تفسیر مواهب الرحمن اثر عبدالکریم مدرس، عالم و مفسر برجسته عراقی است. اسلوب «فنقلة» درواقع استفاده ترکیبی از شرط و استفهام است که مخاطب را جهت پذیرش، تسلیم و هم عقیده کردن اقناع می کند. ساختار رایج «إن قلتَ: ... قلتُ: ...» در متون تفسیری، به فنقلة مشهور شده است که داخل آن، یک سوال فرضی از جانب مخاطب مطرح می شود و در پی آن مفسر جوابی مفصل و منطقی برای اقناع مخاطب، همراه کردن او و یا رد آراء مخالفان، ارائه می کند. در این جستار ضمن استخراج و احصاء اسلوب فنقلة در تفسیر سوره بقره از تفسیر مذکور، موضوعات مشمول اسلوب فنقلة، دسته بندی و ساختار فنقله ها با توجه به نوع مخاطب آیات مربوطه و تفسیر آنها از لحاظ ساختاری، تبیین و تحلیل شده است. از جمله نتایج مهم این پژوهش که تفسیر سوره بقره را مورد بررسی قرار داده است، عبارتند از: مدرس در موضوعات مهم و پیچیده از جمله: مباحث اعتقادی، کفر و ایمان، طلاق رجعی، نکاح و ابلیس که مباحث اختلافی در مورد آنها فراوان است، اسلوب «فنقلة» را به کار گرفته است؛ او برای توضیح بیشتر موضوع مورد نظر و تفهیم مخاطب خود از ساختار «إن قلتَ: ... قلتُ: ...» و «إن قلتَ: ... قلنا: ...» استفاده نموده است و در مواردی که مخاطب او مخالفان دیدگاه او هستند، از ساختار فعل مجهول: «إن قیل: ... قلنا: ... » و «إن قال قائلٌ: ... فالجواب: ...» استفاده نموده است.
|
پژوهشگران
|
سوران سلامی (نفر اول)، حسن اسماعیل زاده باوانی (نفر دوم)، عبدالاحد غیبی (نفر سوم)
|