عنوان
|
شناسایی بدساختاری دانش علوم تجربی دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی بر اساس رویکرد شناختی-تشخیصی
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپ شده
|
کلیدواژهها
|
بدساختاری دانش، شناختی-تشخیصی، نمرات شناختی
|
چکیده
|
هدف از پژوهش حاضر شناسایی بدساختاری دانش بر اساس رویکرد شناختی-تشخیصی است. بدساختاری
دانش، زمانی اتفاق میافتد که در آن ساختار دانش مورد نظر در حیطه آموزشی به دالیل مختلف در
فراگیران شکل نمیگیرد. در این پژوهش با استفاده از رویکرد شناختی-تشخیصی پدیده بدساختاری دانش
در بین دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی در درس علوم تجربی بررسی شد. تعداد 5 کالس درسی با استفاده
از نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. آزمون محقق ساخته بدساختاری دانش در سه موضوع تغییر فیزیکی،
تغییر شیمیایی و رنگین کمان از کتاب علوم تجربی پنجم ابتدایی، بر اساس ساختار دانش مفاهیم مورد نظر
تهیه شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل شبکههای عصبی )روش سلسله مراتبی صفت( با استفاده از نرمافزار
SPSS استفاده شد. شاخص برازش سلسله مراتب )HCI )برای هر سه موضوع به ترتیب 71/0 ، 77/0 و
73/0 به دست آمد که نشان داد مدل شناختی از برازش مناسبی برخوردار است. برای بررسی دقت
تصمیمگیری در مورد سطوح تسلط آزمودنیها در توانشها بر اساس نمرات تشخیصی شاخص αAHM ،برای
صفتهای موجود در ساختار دانش محاسبه شد که مقدار آن برای توانشهای مختلف باالی6/0 به دست آمد
در حد مطلوب بوده و قابلیت گزارش نهایی را دارا میباشند. همچنین نمرات شناختی دانشآموزان بر اساس
ترتیب پاسخ صحیح آنها به سؤاالت سلسله مراتبی برای بررسی بدساختاری مورد بررسی قرار گرفت.
همچنین نتایج تحلیل نمرات شناختی دانشآموزان نشان داد که برخی از دانشآموزان در مفاهیم شناختی
مختلف مشکالتی دارند که نشان دهنده بدساختاری دانش در موضوع مورد نظر در دانشآموزان میباشد.
|
پژوهشگران
|
اکبر علیلو (نفر اول)، جواد مصرآبادی (نفر دوم)، غلامرضا گل محمدنژاد بهرامی (نفر سوم)، ابوالفضل فرید (نفر چهارم)
|